اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قانون

نویسه گردانی: QANWN
قانون . (اِخ ) منزلی است میان بعلبک و دمشق . (معجم البلدان ج 7 ص 19) (منتهی الارب ). جایگاهی است در یک میلی راه مسافر بسوی عراق در میان بوستانها. بعقیده ٔبعضی نام قریه ای است که در آنجا بازاری و کاروانسرایی هست که محل فرود آمدن قوافل است . (مراصدالاطلاع ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
لایحه ی بودجه ی کشور که توسط دولت تدوین و به مجلس فرستاده می شود، پس از تصویب در مجلس به نام قانون بودجه شناخته می شود
قانون عتیق . [ ن ِ ع َ ] (اِخ ) قانون موسی . (ناظم الاطباء).
قانون کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رسم کردن . معمول نمودن . آئین نهادن . قاعده گذاردن . (ناظم الاطباء).
خلاف قانون . [ خ ِ/ خ َ ف ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنچه مخالف قانونست . منهی عنه ؛ آنچه قانون نهی کرده . آنچه با قانون موافقت ندارد. کن...
این دو واژه عربی است و پارسی آنها این است: دارمَن (سنسکریت: دْهارمَن)
احترام گذاشتن به قانون ورعایت کردن قانون
این دو واژه uربی است و پارسی جایگزین، این است: دات فرگانdât-fargân (پهلوی: dât+fragân) ****فانکو آدینات 09163657861
ماده 203- سوگند باید مطابق قرار دادگاه و با لفظ جلاله والله، بالله، تالله یا نام خداوند متعال به سایر زبان ها اداء شود و در صورت نیاز به تغلیظ و قبول ...
اشاره به Golden Rule در فرهنگ اروپایی دارد که بطور کلی می گوید: " بر دیگران مپسند آنچه بر خود نمی پسندی".. ! بسیاری از مردم غربی این قانون ر...
فرچم (زبر "ف" و "چ")
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.