گفتگو درباره واژه گزارش تخلف قایم راندن نویسه گردانی: QAYM RʼNDN قایم راندن . [ ی ِ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از زبونی و تسلیم شدن . (حاشیه ٔ وحید بر خسرو و شیرین ).- به قایم راندن ؛ کنایه از زبون شدن : به حیرت مانده مجنون در خیالش به قایم رانده لیلی با جمالش .نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود