اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قباد

نویسه گردانی: QBAD
قباد. [ ق ُ ] (اِخ ) پسر کاوه و برادر قارن . یکی از سرداران لشکر ایران در زمان سلطنت نوذر فرزند منوچهر است که در جنگ با افراسیاب به زخم تیغ بارمان نام یکی از پهلوانان توران کشته شد. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 188) :
قباد و چو کشواد زرین کلاه
بسی نامداران گیتی پناه .

فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 1 ص 96).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
غباد. [ غ ُ ] (اِ) بمعنی ابداع باشد که نوآوردن و نو ساختن و شعر نو گفتن است . (برهان ). || مردم بر حق را نیز گویند یعنی در فعل حق طرف نق...
غباد. [ غ ُ ] (اِ) قُباد. نوعی ماهی با گوشتی بسیار لذیذ در دریای فارس .
غباد. [ غ ُ ] (اِخ ) در انجمن آرا و آنندراج آمده : مادرش روشنک نام بوده و پدر کاوس و بعضی جد کاوس دانند و پدر کاوس را کیانیه گویند. به هر ح...
غباد. [ غ ُ ] (اِخ ) قباد. ابن فیروز پادشاه ساسانی (پدر انوشیروان ) (از سال 488 - 531 م .). مرحوم فروغی در خلاصه ٔ شاهنامه آرد: پیروز (پادشاه ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.