اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قبا کندن

نویسه گردانی: QBA KNDN
قبا کندن . [ ق َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کندن قبا. آماده شدن :
آصفی مرغ سحر نعره زنان است هنوز
گل به صد ناز قبا کنده و واافتاده .

خواجه آصفی (از آنندراج ).


گشاد بند قبای تو خوش بود لیکن
هزار بار بود خوشتر آن قبا کندن .

مسیح کاشی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.