قبس
نویسه گردانی:
QBS
قبس . [ ق َ ب ِ ] (ع ص ) گشن شتاب باردارکننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
غبس . [ غ َ ب َ ] (اِخ ) نام شتر ماده ٔ حرملةبن منذر طائی . (منتهی الارب ).
غبس . [ غ َ ب ِ ] (ع ص ) تاریک . مظلم . (دزی ج 2 ص 200).
غبس . [ غ ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اغبس . (منتهی الارب ). رجوع به اغبس شود.
قبث . [ ق َ ] (ع مص ) به پنجه گرفتن ، گویند:قبث به قبثاً؛ به پنجه گرفت آن را. (منتهی الارب ).
غبث . [ غ َ ] (ع مص ) مسکه و پنیر به هم آمیختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آمیختن . (تاج المصادر بیهقی ).
غبص .[ غ َ ب َ ] (ع مص ) روان گردیدن خم ۞ چشم . (منتهی الارب ). بسیار زخم شدن چشم ، یقال : غبصت عینه ؛ ای کثر رمصها و غارت . (منتهی الارب ...