اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قبول افتادن

نویسه گردانی: QBWL ʼFTADN
قبول افتادن . [ ق َ اُ دَ ] (مص مرکب ) مطبوع و پسندیده شدن . مقبول واقع شدن . (ناظم الاطباء) :
صالح و طالح متاع خویش نمودند
تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

حافظ.


ز عرض حال که نفتد قبول یار چه حظ
چو گل به باغ نمی آید از بهار چه حظ.

واله هروی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.