قترة
نویسه گردانی:
QTR
قترة. [ ق ِ رَ ] (ع اِ) نوع . و فی الصحاح القترة و السروة واحد. (اقرب الموارد). رجوع به سروه شود.
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
قطره فشاندن . [ ق َ رَ/ رِ ف َ / ف ِ دَ ] (مص مرکب ) قطره زدن : به راه دوست چو سالک شدیم قطره فشان نشان آبله در راه جستجو شستیم .سالک یزد...
قطره برداشتن . [ ق َ رَ / رِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) قطره زدن . (آنندراج ). تند رفتن : ندارد آن درازی ره که سالک قطره برداردفضای هر دو عالم ک...