اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قدح پیما

نویسه گردانی: QDḤ PYMA
قدح پیما. [ ق َ دَ پ َ / پ ِ ] (نف مرکب ) ساقی :
به تماشا چو سرو قامت او
بر لب جوی شد قدح پیمای .

امیرشاهی (از آنندراج ).


عارفان از می تا شیشه ٔ دل سرگرم اند
چشم مخمور توبر دست قدح پیمایست .

میرزا رضی دانش (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.