قدیر
نویسه گردانی:
QDYR
قدیر. [ ق ُ دَ ] (ع اِمصغر) مصغر قِدر. دیگ کوچک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
غدیر حبسه . [ غ َ رِ ح َ س َ ] (اِخ )دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز است که در 36هزارگزی جنوب خاوری آن شهرستان و در یک هزارگزی ...
غدیر علیا. [ غ َ رِ ع ُل ْ ] (اِخ ) دهی است که در هشت فرسخ و نیم میانه ٔ شمال و مغرب چارک (دهی از دهستان حومه ٔ بخش خورموج شهرستان بوشهر...
غدیر قلیاد. [ غ َ رُ ق َل ْ ] (اِخ ) ابن عبدربه در عقد الفرید غدیر قلیاد ۞ را یکی از ایام عرب ذکر کرده گوید: قبایل عرب از قطن بیرون آمدند ت...
غدیر صابری . [ غ َ ب ِ ] (اِخ ) دهی ازدهستان چارکی بخش لنگه ٔ شهرستان لار است و در 114هزارگزی شمال باختری لنگه در دامنه ٔ شمالی کوه بهمن ...