قدیم
نویسه گردانی:
QDYM
قدیم . [ ق َ ] (ع ص ) دیرینه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، قدماء و قُدامی ̍ و قدائِم . || کهنه . || پیشین و سابق . || باس وباش . || پیر و سال دیده . (ناظم الاطباء).
- قدیم الایام ؛ روزگار دیرینه . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
قدیم . [ ق َ ] (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی . غنی مطلق قائم بنفسه که باری تعالی باشد. (ناظم الاطباء).
قدیم . [ ق ِدْ دی ] (ع اِ) پادشاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سردار. || سرآمد مردم در شرف . (ناظم الاطباء).
قدیم. (تلفظ: qadim) (عربی) دیرینه، کهن، قدیمی، زمان گذشته؛ (در حالت قیدی) در زمان گذشته، سابقاً ؛ (در قدیم) سابق، پیشین؛ از نامها و صفات خداوند. حدوث...
کار قدیم . [ رِ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کار کهن . امر دیرینه . || کار بی قدر و مبتذل و بی رتبه : چنان زد ز زر گران قدر سیم که شد یاره ٔ ز...
عهد قدیم . [ ع َ دِ ق َ ] (اِخ ) کتب و اسفار مقدسی که پیش از مسیح نوشته شده است . (از اقرب الموارد). عهد عتیق . رجوع به عهد عتیق شود.
مرگن قدیم . [ م َ گ َ ن ِ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قره قویون بخش حومه ٔشهرستان ماکو، واقع در 46هزارگزی جنوب شرقی ماکو و500گزی شمال ...
اخفش قدیم . [ اَ ف َ ش ِ ق َ ] (اِخ ) رجوع به احمدبن عمران بن سلامة و روضات الجنات ص 54 و 55 شود.
شیخ لو قدیم . [ ش َ ق َ ] (اِخ ) از ایلات ساکن اطراف اردبیل مرکب از 100 خانوار است که در شیخ لی لندرباقرلو مسکن دارند. زارع و گله دار و ترک ه...
تاریخ قدیم . [ خ ِ ق َ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ درباره ٔ ادواری از ازمنه ٔ بسیار قدیم بحث می کند. تاریخ قدیم به انقراض امپراطوری روم غر...
منجاب قدیم . [ م َ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دودانگه است که در بخش هوراند شهرستان اهر واقع است و 305 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ا...