قذل
نویسه گردانی:
QḎL
قذل . [ ق ُ ذُ ] (ع اِ) ج ِ قذال . پشت سر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به قذال شود.
واژه های همانند
۱۰۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
قزل بلاغ . [ ق ِ زِ ب ُ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد واقع در 20500 گزی باختری آقکند و 3500 گزی شوسه ٔمیانه ...
قزل بلاغ . [ ق ِ زِ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان آواجیق بخش حومه ٔ شهرستان ماکو واقع در 28 هزارگزی شمال باختری ماکو و 16 هزارگزی شمال خاوری ک...
قزل بلاغ . [ ق ِ زِ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاردولی بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 87 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 8 هزارگزی خاور شوسه ...
قزل بلاغ . [ ق ِ زِ ب ُ ](اِخ ) دهی از دهستان سیاه منصور شهرستان بیجار واقع در 54 هزارگزی جنوب باختری حسن آبادسوگند و کنار راه عمومی بیجار به ...
قزل بلاغ . [ ق ِ زِ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان سارال بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج واقع در 28 هزارگزی جنوب باختری دیواندره و 6 هزارگزی باختر...
قزل آلان . [ ق ِ زِ ] (اِخ ) (باروی ...) باروی معروفی است در گرگان که اسکندر کبیر به منظور دفاع از گرگان و دههای اطرافش در مقابل حملات قبای...
قزل احمد. [ ق ِ زِ اَ م َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان عباسی بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع در 25 هزارگزی جنوب خاوری بستان آباد و 5 هزارگزی شوسه...
غزل گوی . [ غ َ زَ ] (نف مرکب ) آنکه غزل گوید. غزل سرا. غزلخوان . غزل پرداز. و کنایه از مطرب است . (آنندراج ) : گر حور زره پوش بود ماه کمان کش ...
قزل آباد. [ق ِ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 8 هزارگزی شمال باختری قره آغاج و 17 هزارگزی جنوب ش...
قزل آباد. [ ق ِ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سردرود بخش رزن شهرستان همدان واقع در 39 هزارگزی باختر قصبه ٔ رزن و 15 هزارگزی جنوب باختری دمق . م...