اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قرار گرفتن

نویسه گردانی: QRʼR GRFTN
قرار گرفتن . [ ق َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) ساکن شدن . || آسوده گشتن . راحت شدن . || آرام گرفتن . (ناظم الاطباء) :
وزارت از بر تو رفت ۞ به سفر
بگشت گرد جهان و جهانیان بسیار
که بهتر از توکسی همنشین خویش نیافت
نشست با تو مقیم و گرفت با تو قرار.

امیر معزی (از آنندراج ).


مُلک هم برمَلک قرار گرفت
روزگار آخر اعتبار گرفت .

انوری (از آنندراج ).


هر آنکه مهر گلی در دلش قرار گرفت
روا بود که تحمل کند جفای هزار.

سعدی .


چو سیلاب ریزان که در کوهسار
نگیرد همی بر بلندی قرار.

سعدی .


|| خاموش شدن . بیحرکت شدن . (ناظم الاطباء). || استوار و محکم شدن . (آنندراج ). || ثابت گشتن . (ناظم الاطباء). قرار گرفتن در جای . جای گرم داشتن . جای گرم کردن . (مجموعه ٔ مترادفات ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
قرار گرفتن بر چیزی. بر چیزی قرار گرفتن. قرار یافتن بر چیزی. قرار در اینجا به معنای تصمیم و رأی و حکم نهایی و محکم و تخلف‌ناپذیر و تغییرناپذیر است: «و ...
سیاه سیم زراندود چون به بوته برند خلاف آن به درآید که خلق پندارند
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.