قرب
نویسه گردانی:
QRB
قرب . [ ق َ رَ ] (ع مص ) شب روی جهت به آب آمدن بامدادان . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). و ان لایکون بینک و بین الماء الا لیلة و اذا کانت بینکما یومان فأوّل یوم تطلب فیه الماء القرب و الثانی الطلق . یقال : قرب بصباص و ذلک ان القوم یسیمون الابل و هم فی ذلک یسیرون نحو الماء فاذا بقیت بینهم و بین الماء عشیة عجلوانحوه فتلک اللیلة القرب و هو اسم للقرابة. || (اِمص ) جستجوی آب در شب . (منتهی الارب ). || (اِ) چاه نزدیک آب . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
اصل غرب . [ اَ ل ِ غ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به اصل الغرب و غرب شود.
شمال واژه ای عربی و غرب پارسی است و پارسی جایگزین، این است: پاشان غرب pâŝâne-qarb (پاشان از سغدی: pâŝkrân + واژه ی سغدی غرب) ****فانکو آدینات 09163657...
جنوب عربی و غرب پارسی است و پارسی جایگزین، این است: راژیر غرب râžire-qarb (راژیر؛ کردی: غرب: سغدی)****فانکو آدینات 09163657861
غرب العین . [ غ َ بُل ْع َ ] (ع اِ مرکب ) ۞ ناسوری که در ماق انسی چشم حادث می شود. رجوع به غرب شود.
غرب اقصی . [ غ َ ب ِ اَ صا ] (اِخ ) در تاریخ ایران باستان آمده ، از جغرافیای سترابون صری استنباط می شود که غرب اقصی برای عالم آنروزی مملک...
وسوسه غرب نام یک کتاب ادبی است که توسط آندره مالرو، نویسندهٔ اهل فرانسه نوشته شدهاست. این کتاب یکی از آثار ادبی برجستهٔ جهان است.[۱]
جستارهای وابس...
گیلان غرب . [ ن ِ غ َ ] (اِخ ) یکی از بخشهای سه گانه ٔ شهرستان شاه آباد. مشخصات آن به شرح زیر است : از طرف شمال ، به بخشهای سرپل ذهاب ، کر...
گیلان غرب . [ ن ِ غ َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی بخش گیلان غرب از شهرستان شاه آباد. واقع در 94هزارگزی باختر شاه آباد و 60هزارگزی جنوب خاوری قصرشیر...