قرشی
نویسه گردانی:
QRŠY
قرشی . [ ق ُ رَ شی ی ] (اِخ ) حیدربن محمد، مکنی به ابوالصهباء. از محدثان و ازمردم نیشابور است . وی از ابوبکر محمدبن اسحاق بن خزیمة روایت کند. او در ذی الحجه ٔ سال 373 هَ .ق . در حالی که یکصدوسه سال داشت وفات یافت . (انساب سمعانی ).
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
عمر قرشی . [ ع ُ م َ رِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمد. رجوع به عمر هاشمی (ابن محمدبن ...) شود.
علی قرشی . [ ع َ ی ِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن ابی حزم قرشی دمشقی مصری شافعی . مشهور به ابن نفیس و ملقب به علاءالدین . رجوع به ابن نفیس و علی ...
علی قرشی . [ ع َی ِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن ابی عاص بن ربیعبن عبدالعزی بن عبدشمس بن امیه ٔ قرشی عبشمی . رجوع به علی عبشمی شود.
علی قرشی . [ ع َ ی ِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن ثابت بن سعیدبن علی بن محمدبن علی بن سعید تلمسانی قرشی اموی . رجوع به علی تلمسانی شود.
علی قرشی . [ ع َ ی ِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن جاراﷲبن محمدبن ابی الیمن بن ابی بکربن علی بن محمدبن محمدبن حسین بن احمد قرشی مخزونی حنفی . مشهور ...
علی قرشی . [ ع َ ی ِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن جهم بن بدربن جهم بن سعود قرشی شامی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جهم . رجوع به ابن جهم و ع...
علی قرشی . [ ع َ ی ِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن حسین بن حسان بن باقی قرشی . فقیه بود. او راست : اختیار مصباح المتهجد، که در سال 653 هَ . ق . از تأل...
علی قرشی .[ ع َ ی ِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن حسین قرشی . او راست : المدخل فی الحساب . (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1643).
علی قرشی . [ ع َ ی ِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن حمیدبن احمدبن جعفربن ولید قرشی . محدث بود و در سال 610هَ . ق . حیات داشت . او راست : شمس الاخبار المن...
علی قرشی . [ ع َ ی ِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن داودبن یحیی بن کامل بن یحیی بن جباره ٔ زبیری قرشی اسدی . ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن . ر...