قرطبان
نویسه گردانی:
QRṬBAN
قرطبان . [ ق َ طَ ] (ع ص ) مرد بی غیرت . بی رشک . آنکه در حق زن خود غیرت ندارد. || مرد قوّاد. (منتهی الارب ). جاکش . قَرْتَبان .
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
قرتبان . [ ق َ ت َ] (ص ) قلتبان . (ناظم الاطباء) (برهان ). به چشم خودبین .(برهان ). || ازخودراضی . (ناظم الاطباء).