اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قرطم

نویسه گردانی: QRṬM
قرطم . [ ق ِ طِ/ ق ُ طُ ] (معرب ، اِ) ۞ عصفر و تخم عصفر برای مسلح بلغم لزج و قولنج قوی الاثر وریختن آب گرم آن را بر شیر تازه درحال منجمد گرداندو شستن بدن و سر به مغز آن شپش را بکشد و رنگ بدن را نیکو و جلد را نرم کند و مغز آن باهی است و احتقان بدان نافع است بلغم را. (منتهی الارب ). دانه است چون کتان . (انساب سمعانی ). مغز کاچیره . یسهل بلغماً و مراراً. الشربة من لبّه اربعة دراهم و هو مقیی ٔ حارّ فی الاولی یابس فی الثانیة. از گیاهان تیره ٔ مرکبان است که گلهای آن تشکیل دیهیم های بزرگ در بالای ساقه میدهد. گلبرگهای آن نارنجی رنگ است و آنها را بنام گل رنگ در رنگرزی به کار میبرند. دانه های آن را کافشه و کاجیره می نامند. رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 261 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۳ ثانیه
قرطم هندی . [ ق ُ طُ م ِ هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حَب النیل . رجوع به قرطم شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.