قرظ
نویسه گردانی:
QRẒ
قرظ.[ ق َ رِ ] (اِخ ) (مروان ...) لقب خلیفه ٔ چهارم است از خلفای بنی امیه بدان جهت که بعض بلاد یمن به دست او مفتوح گشت ، و آن روئیدن گاه قرظ است . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
غرض داشتن . [ غ َ رَ ت َ ] (مص مرکب ) قصد داشتن . مراد و مقصود داشتن . || کینه داشتن . (ناظم الاطباء). با غرض بودن . سود خود جستن و دشمنی و ک...
غرض نفسانی . [ غ َ رَ ض ِ ن َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) غرض شخصی . سود خود جستن و دشمنی و کینه داشتن با کسی . رجوع به غرض و غرض شخصی شود.
غرض ورزیدن . [ غ َ رَ وَ دَ ] (مص مرکب )به کار بردن غرض . غرض راندن . غرض ورزی . رجوع به غرض و غرض ورزی و غرض رانی و غرض راندن و غرض داشت...
غرض و مرض داشتن . [ غ َ رَ ض ُ م َ رَ ت َ ] (مص مرکب ) باغرض بودن . نظر شخصی داشتن . غرض داشتن .اشکال تراشی در کارها کردن . دشمنی و دوروئی دا...