قرظ
نویسه گردانی:
QRẒ
قرظ. [ ق َ رَ ] (اِخ ) (سعدالَ ...) از صحابیان است . وی تجارت قرظ کرد و سود برد و بدان ادامه داد و به آن اسم مشهور گردید. وی مؤذن پیغمبر درمسجد قبا بود. در عهد عمر به مدینه آمد و تا امروز تأذین مسجد مدینه در فرزندان اوست . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
غرض آلودگی . [ غ َرَ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) آلوده بودن به غرض . همراه با غرض و سودجویی و دشمنی بودن . رجوع به غرض شود.
غرض نفسانی . [ غ َ رَ ض ِ ن َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) غرض شخصی . سود خود جستن و دشمنی و کینه داشتن با کسی . رجوع به غرض و غرض شخصی شود.
غرض ورزیدن . [ غ َ رَ وَ دَ ] (مص مرکب )به کار بردن غرض . غرض راندن . غرض ورزی . رجوع به غرض و غرض ورزی و غرض رانی و غرض راندن و غرض داشت...
غرض و مرض داشتن . [ غ َ رَ ض ُ م َ رَ ت َ ] (مص مرکب ) باغرض بودن . نظر شخصی داشتن . غرض داشتن .اشکال تراشی در کارها کردن . دشمنی و دوروئی دا...