اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قرقر

نویسه گردانی: QRQR
قرقر. [ ق َ ق َ ] (ع اِ) پشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ظَهْر. (اقرب الموارد). || زمین هموار پست . || پوشش زنان . || ناحیه های سواد شهر. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (ص ) تابان لغزان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). القاع الاملس . (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
غِر٘غِر٘ سخن بیهوده گفتن در لهجه پارسی غور
غُر٘غُر٘ آواز گوش خراش آواز مانند آواز ماشین و هواپیما
غرغر کردن . [ غ ُ غ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آهسته سخن گفتن از سر خشم . غر زدن . (فرهنگ نظام ). سخن گفتن اعتراض آمیز.لندیدن . ژکیدن . ناخشنودی نم...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.