قرنفل . [ ق َ رَ ف ُ ] (معرب ، اِ) میخک ، و آن بار یا شکوفه ٔ درختی است که در جزایر هند پیدا گردد، و آن بهترین و پاک ترین ِ داروهای گرم است ، شکوفه ٔ آن را نر و میوه ٔ آن را ماده گویند و شکوفه ٔ آن پاک تر است و هر دو لطیف و صفادهنده ٔ دل و دماغ هستند. (از منتهی الارب ). گلی است معروف و معدن آن هندوستان است . و اصل آن کرن پهول بوده و معنی کرن پهول به لغت هندی یعنی گل شعاع آفتاب ، زیرا بر آن گل که سفید است رنگهای گلگون از شعاع آفتاب می افتد و زنان اهل هند آن را در سوراخ گوش کنند که سوراخ گوش بسته نشود. و به پارسی آن گل را میخک خوانند و مشهور است ، و قرنفل معرب است . صاحب غیاث اللغات نوشته است که کرن پهول در هندی گل گوش است ، چه اینکه کرن در هندی گوش است و پهول گل است . (آنندراج ). هو ثمرة فی جزیرةالهند و هو کالیاسمین لکنّه اشد سواداً منه . حار یابس فی الثالثة مفرح مقو للقلب و المعدة و الکبد و الدماغ و سائر اعضاء الباطنة. محلل للریاح ، نافع من الاستسقاء اللحمی و القی ٔ و الغثیان و یحد البصر و ینفع السبل و یطیب النکهة. (بحر الجواهر). || امروز نام گلی است خردبته باگلی معطر که در باغها برای زینت کارند
: هرچند بسی است در چمن گل
هست از همه به گل قرنفل .
؟ (از آنندراج ).