قرنین
نویسه گردانی:
QRNYN
قرنین . [ ق َ ن َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ قرن . دو قرن . رجوع به قرن شود.
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
قرنین . [ ق َ ن َ ] (اِخ ) (ذوالَ ...) رجوع به ذوالقرنین شود. لقب اسکندر است .
قرنین . [ ق َ ن َ ] (اِخ )جایی است در بالاترین نقطه ٔ وادی دولان از ناحیه ٔ مدینه که بدان ذات القرنین نیز گویند. (معجم البلدان ).
قرنین . [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از قصبه ٔ نیشک از نواحی سجستان . احمدبن سهل بلخی گوید: آن شهر کوچکی است و دارای ده هاست ، در طرف چپ کسی واق...
ذات قرنین . [ ت ُ ق َ ن َ ] (اِخ ) لقب مادر حرث اعرج غسانی است . (المرصع). و او را ذات القرطین نیز نامند.