قرور
نویسه گردانی:
QRWR
قرور. [ق ُ ] (ع مص ) ثبات و قرار ورزیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || آرمیدن . (منتهی الارب ). || خنک گردیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).روشن چشم گردیدن . (ترجمان ترتیب عادل ). || سپری شدن گریه . || دیدن آنچه آرزوی دیدن آن را دارند. (منتهی الارب ). گویند: قَرَّت ْ عَینُه ُ قروراً و قرةً [ ق َرْ / ق ُرْ رَ ]؛ خنک گردید، سپری شد گریه ، یا دید آنچه آرزوی آن داشت . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
سرای غرور. [ س َ ی ِ غ ُ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیا : ای کهن گشته در سرای غرورخورده بسیار سالیان و شهور. ناصرخسرو.قصر تو زین سخ...
غرور و تعصب (۱۷۹۶)، نام کتاب بسیار مشهوری از نویسندهٔ انگلیسی، جین آستن است.
این کتاب، دومین داستان جین آستن است. او این داستان را در سال ۱۷۹۶، در ...
خاکدان غرور. [ ن ِ غ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیاست . (شرفنامه ٔ منیری ) (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) : فشاند دامن ...
غرور برآراستن . [ غ ُ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از خیال فاسد کردن (است ). (آنندراج ) : غروری چه باید برآراستن نه بر جای خویش آرزو خواستن . نظ...
غرور پیدا کردن . [ غ ُ پ َ / پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تکبر و نخوت داشتن . غره شدن . رجوع به غرور شود.