اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قز

نویسه گردانی: QZ
قز. [ ق ِ ] (اِخ )دهی از دهستان کراب بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار واقع در 20 هزارگزی شمال باختری سبزوار و 10 هزارگزی خاورجاده ٔ عمومی سبزوار به نقاب . موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 1045 تن میباشد. محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. دارای دبستان است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۲ ثانیه
قض ء. [ ق َض ْءْ ] (ع مص ) تباه شدن و بوی گرفتن از نمی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || تهافُت . (اقرب الموارد). || پاره پاره شدن . (ا...
تغز غز. (تُغُزْغُز). (ا. ت.) نام اتحادیـه‌ای از طایفه‌های نه‌گانـۀ قوم اغـوز. تغز (تُقّوز = نه‌) + غز (اُغُوز)، به‌معنای‌ نُه‌ اغوز است (نک‍ ‍: ه...
ابن غز. [ اِ ن ُ غ ُ ] (اِخ ) یکی از ترکان غز : نان و آش و شیر آن هر هفت بزخورد آن بوقحط عوج ابن غز. مولوی .و رجوع به عوج بن عوق شود.
الیاس غز. [ اِل ْ س ِ غ ُ ] (اِخ ) (امیر...) از امرای غزان . موکل سلطان سنجر در زندان غزان بود. رجوع به تاریخ گزیده چ لیدن ص 462 و حبیب ال...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.