قسر
نویسه گردانی:
QSR
قسر. [ ق ِ س ِ ] (ص ) بی حاصل . نازا. عقیم . عاقر. سترون .
- قسر دررفتن حیوان ؛ بار نگرفتن و نزادن و حمل برنداشتن آن هنگام جفت گیری .
- || و در کنایه به معنی هر کاری است که به نتیجه نرسد.
- قسرکُس ؛ ناسزائی است که بزنان گویند یعنی زنی که فرزند نتواند آوردن .
واژه های همانند
۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
قصر بنی عمر. [ ق َ رِ ب َ ع ُ م َ ] (اِخ ) دهی است در غوطه ٔ دمشق ، و نشبةبن حندج قصری بدان منسوب است . (معجم البلدان ). رجوع به قصری (نشبة.....
خانقاه قصر. [ ن َ / ن ِ هَِ ق َ ] (اِخ ) خانقاهی بوده است بدمشق ، مشرف بر سبزه میدان که بوسیله ٔ شمس الملوک ساخته شده . (از خطط الشام محمد ...
خانقاه قصر. [ ن َ / ن ِ هَِ ق َ ] (اِخ ) از بناهای نورالدین محمودبن زنگی است بحلب در سال 535 هَ . ق . جایگاه این خانقاه زیر قلعه بوده و عل...
قصر ابن عامر. [ ق َ رُ اِ ن ِ م ِ ] (اِخ ) از نواحی مکه است . عمربن ابی ربیعه در اشعار خود از آن یاد کرده است . (معجم البلدان ).
قصر ابن عفان . [ ق َ رُ اِ ن ِ ع َف ْ فا ] (اِخ ) قصری است که عبداﷲبن عامر به فرمان عثمان در بصره بنا کرده است و در جنب آن قصر رمله است ...
قصر ابن عوان .[ ق َ رُ اِ ن ِ ع َوْ وا ] (اِخ ) در مدینه است که در آن طایفه ای از یهود سکنی میکردند. (معجم البلدان ).
قصر ابن هبیرة. [ ق َ رُ اِ ن ِ هَُ ب َ رَ ] (اِخ ) قصری است منسوب به یزیدبن عمربن هبیرةبن معیة والی عراق از طرف مروان بن محمدبن مروان . وی...
قصر عبدالجبار. [ ق َ رِ ع َدُل ْ ج َب ْ با ] (اِخ ) در نیشابور است و به عبدالجباربن عبدالرحمان منسوب است که به سال 140 هَ . ق . از طرف منصور...
قصر عبدالکریم . [ ق َ رِ ع َ دُل ْ ک َ ] (اِخ ) شهری است در ساحل دریای مغرب نزدیک سبتة مقابل جزیرةالخضراء اندلس ، و گروهی بدان منسوبند. (معجم ...
قصر دوازده دری . [ ق َ رِ دَ دَه ْ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان هشتم است که فلک البروج باشد به اعتبار دوازده برج . (برهان ).