اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قسط

نویسه گردانی: QSṬ
قسط. [ ق َ س َ ] (ع اِمص )خشکی در گردن . || راستی استخوانهای ساق ستور، و آن عیب است . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).من عیوب الخلقیة للفرس و هو ان تری رجلاء منتصبین غیر محنبین ۞ . (صبح الاعشی ج 2 ص 26). || (مص ) خشک شدن . گویند: قَسِطَت ْ عنقه قسطاً؛ کانت یابسة. و قسطت عظام الفرس ؛ یبست من الهزال . || راست شدن استخوان . گویند: قسطت الدابة؛ کانت رجلاها منتصبتین . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
قسط رومی . [ ق ُ طِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسط شیرین است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به قُسط شود. || بیست اوقیه است و انطاکی و مصری 18 ...
قسط سوری . [ ق ُ طِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسط ثقیل است (رجوع به قُسط شود) که لون آن مانند خشب شمشاد و طعم آن تلخ و رایحه ٔ آن ساطع باش...
قسط شامی . [ ق ُ طِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) راسن است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و آن را قسط سوری نیز گفته اند. رجوع به قُسط، و تذکره ٔ ضریر انطا...
قسط صینی . [ ق ُ طِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسط تلخ است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به قُسط و قسطالمرو شود.
قسط عربی . [ ق ُ طِ ع َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسط شیرین است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به قُسط شود.
قسط بحری . [ ق ُ طِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسطشیرین است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به قسط شود.
قسط فارسی . [ ق ُ طِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسط ابیض مُرّ است که به فارسی ماردارو نامند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به قُسط شود.
قِسطُ السَنین. (اقتصاد) نوعی وام است که در ازای آن وام دهنده را مستحقّ دریافت یک مبلغ ثابتِ سالانه (که مقدار آن از قبل تعیین شده است) در طول یک دورۀ م...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.