قصب پوش . [ ق َ ص َ ] (نف مرکب ) آنکه پاره ٔ ابریشمین و کتان پوشد. پوشنده ٔ قصب
: ولی آن دلستان کآید درآغوش
نه من چون من بتی باشد قصب پوش .
نظامی .
ز راه پاسخ آن ماه قصب پوش
ز شکّر کرد شه را حلقه در گوش .
نظامی .
نشسته لعل داران قصب پوش
قصب بر ماه بسته لعل بر گوش .
نظامی .
به کردار کله داران چون نوش
قبا بستند بکران قصب پوش .
نظامی .