قصبه
نویسه گردانی:
QṢBH
قصبه . [ ق َ ص َ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گاوکان بخش جبال بارز شهرستان جیرفت واقع در 69000 گزی جنوب خاوری راه مالرو مسکون و 15000 گزی جنوب راه مالرو مسکون به کروک . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر. سکنه ٔ آن 150 تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان پارچه بافی است . راه مالرو دارد. ساکنین از طایفه ٔ امجزی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
قصبه . [ ق َ ص َ ب ِ ] (اِخ ) دهی جزء بخش شهریار شهرستان تهران واقع در 6 هزارگزی جنوب باختر علیشاه عوض . این ده در جلگه قرار گرفته و هوائی م...
قصبه رود. [ ق َ ص َ ب َ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای پنج گانه ٔ شهرستان تربت حیدریه .محدود است از طرف خاور به مرز ایران و افغانستان و بخش طیبا...
قصبه رود. [ ق َ ص َ ب َ ] (اِخ ) قصبه ٔمرکز بخش رود شهرستان تربت حیدریه واقع در 10 هزارگزی خاور تربت حیدریه و سر راه اتومبیل رو باخرز. موقع جغرا...
قصبه شام . [ ق َ ص َ ب َ ] (اِخ ) شهری است نزدیک دریای عمان از شهرهای حضرموت و اهل او خارجی باشند و قبر هود نبی آنجا است . این شهر در میان ...
قصبه شهر. [ ق َ ص َ ب َ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش جویمند حومه ٔ شهرستان گناباد در 3 هزارگزی جنوب گناباد. موقع جغرافیایی آن جلگه و ...
قصبه نصار. [ ق ُ ب َ ن َص ْ صا ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش معمره ٔ شهرستان آبادان در جنوب خاوری شهر آبادان و کنار شطالعرب . آب آن 6 م...
قصبه معمره . [ ق ُ ب َ م ُ ع َم ْ م َ رَ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای آبادان است .این بخش را سابقاً حاجی سلطان مینامیده اند به واسطه ٔ وجود نخلست...
قصبه ٔ صغری . [ ق َ ص َ ب َ / ب ِ ی ِ ص ُ را ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آن را به تازی شظیه نیز گویند و آن استخوانی است باریک و بلند واقع در جان...
قصبه ٔ کبری . [ ق َ ص َ ب َ / ب ِ ی ِ ک ُ را ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در طرف انسی ساق واقع و آن را جسمی و دو سر است . جسم آن سه سطح و سه کن...
قصبه منیعات . [ ق ُ ب َ م َ] (اِخ ) دهی است از دهستان خیران بخش مرکزی شهرستان خرمشهر واقع در 12 هزارگزی شمال خاوری خرمشهر. موقعجغرافیایی آن ...