اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قصد داشتن

نویسه گردانی: QṢD DʼŠTN
قصد داشتن . [ ق َ ت َ ] (مص مرکب ) آهنگ داشتن . عزم :
ولیکن ماه دارد قصد بالا
فروشُد آفتاب از کوه بابِل .

منوچهری .


قصد شکار داری با اتفاق بستان
عزمی درست باید تا میکشد عنانت .

سعدی .


|| میل . تمایل . دلبستگی به :
هرکس که ز ما قصد جهان دارد از اوباش
بس زود بیاویزد در ننگ و نکالش .

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.