اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قصر

نویسه گردانی: QṢR
قصر. [ ق َ ] (ع اِ) هیزم خشک بسیار (اقرب الموارد) (منتهی الارب )، یا عام است . (منتهی الارب ). || خانه ، یا هر خانه ٔ از سنگ برآورده . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). کاخ . کوشک . (منتهی الارب ). آنچه استوار و بلند باشد از خانه ها. (اقرب الموارد).ج ، قصور. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) :
هر سر مه به برج نو بچه ٔ نو برآورد
یکسره برج او شودقصر دوازده دری .

خاقانی .


هشتم فلک ایوانْت گلزار فلک قصرت
فردوس نهم بادا گلزار تو عالم را.

خاقانی .


|| حبس . (تعریفات ). بند : و قصر القضاة [ المستنجدباﷲ ] و غیرهم و انا فی الجملة و بقیت احدی عشرة ستة مقصوراً... و کنت فی الحبس بمأتین مجلدة منها الجمهرة... (معجم الادباء یاقوت ج 2 ص 55). || تقصیر. (اقرب الموارد). || نهایت . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): قصرک ان تفعل کذا؛ پایان کار تو همین است که چنین کنی . (منتهی الارب ). || قصر الظلام ؛ آمیزش تاریکی و روشنائی شبانگاه . || گویند: اتیته قصراً؛ ای عشیاً. (منتهی الارب ). و رجوع به اقرب الموارد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
قصر. [ ق َ ] (ع مص ) کوتاه کردن : قصره قصراً؛ کوتاه کرد آن را. || کوتاه شدن . || بریدن موی . || جامه را گازری کردن . (منتهی الارب ) (ا...
قصر. [ ق ِ ص َ ] (ع مص ) کوتاه شدن . || (اِمص ) کوتاهی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قَصارة شود.
قصر. [ ق َ ص َ ] (ع اِ) ج ِ قَصَرة. رجوع به قصرة شود. || (مص ) خشک گردن گردیدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): قصر البعیر (و غیره ) قصراً؛ یب...
قصر. [ ق َ ص ِ ] (ع ص ) خشک گردن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
قصر. [ ق َ ص ِ ] (اِخ ) ۞ [ اقلیم ] ایالتی از اسپانیا، و در آن است قصر منسوب به ابودانس و در آن است یابره و بطلیوس و شریشه و مارده و قن...
قصر. [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عزیزآباد بخش فهرج شهرستان بم در 17000 گزی جنوب باختری فهرج و 1000 گزی راه فرعی بم به برج اکرم . ...
قصر. [ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد در 15 هزارگزی شمال خاوری مشهد و 3 هزارگزی باختر راه مشهد به تبادکان . جلگ...
قصر. [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد در 12 هزارگزی جنوب باختری فریمان و 10 هزارگزی جنوب شوسه ٔ عمومی مشهد ب...
قصر چم . [ ق َ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش شهرستان شهرضا واقع در 15500 گزی جنوب باختری شهرضا و 12 هزارگزی جنوب باختری شوسه ٔ ...
قصر دول . [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالاگریوه ٔ بخش ملاوی شهرستان خرم آباد واقع در 20 هزارگزی جنوب خاوری ملاوی و 18 هزارگزی خاور شوس...
« قبلی صفحه ۱ از ۱۰ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.