قضع
نویسه گردانی:
QḌʽ
قضع. [ ق َ ] (ع اِ) دردی و المی و بریدگی و گزیدگی است در شکم مردم . (منتهی الارب ). وجع فی بطن الانسان و تقطیع فیه . (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
غزوه ٔ قضاء. [ غ َزْ وَ ی ِ ق َ ] (اِخ ) یا عمرةالقضیة. رجوع به قضاء شود.
غذا ساختن . [ غ ِ / غ َ ت َ ](مص مرکب ) آماده کردن غذا. تهیه ٔ طعام : شد ز اقبال و ز فرت در لطافت آنچنانک زهر قاتل گر غذا سازی نیابی زو ضرر....
غذا خوردن . [ غ ِ / غ َخوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) طعام خوردن . اغتذاء.
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: اناساک ánāsāk (سنسکریت: اناصاکه anâśaka)*** فانکو آدینات 09163657861
اعتصاب غذا. [ اِ ت ِ ب ِ غ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) غذا نخوردن . امساک کردن از خوردن و آشامیدن بمنظور تهدید و ارعاب متصدیان امور برای رسی...
برنامه جهانی غذا (WFP, World Food Programme).
برنامه جهانی غذا بزرگ ترین آژانس بشر دوستانه دنیا است که در سرتاسر جهان با گرسنگی مبارزه می کند. برنام...
شخصا قضاوت کردن. و بباید دانست که قضا پادشاه را می باید کردن به تن خویش. (سیاستنامه، فصل ششم)