اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قطا

نویسه گردانی: QṬA
قطا. [ ق َ ] (ع اِ) مرغی است که به فارسی آن را سنگخوار گویند، و گویند که آواز کردن قطا، در بیابان مسافران را دلیل باشد بر اینکه در اینجا آب است . (آنندراج ). || ج ِ قَطاة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قطاة شود. در مثل گویند: لیس قطاً مثل قُطَی ة؛ یعنی نیستند بزرگان مانند خردان . و نیز گویند: هو اهدی من القطا،و نیز گویند: هو اصدق من القطا. ذهبوا فی الارض بقطا؛ یعنی پراکنده شدند. (اقرب الموارد). || بیماریی است گوسفندان را. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
غطاء. [ غ ِ ] (ع اِ) پوشش . (منتهی الارب ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (مهذب الاسماء). پرده و پوشش . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || سر دیگ و آن ت...
قتع. [ ق ِ ] (ع اِ) خانه ٔ زنبور عسل در غارقریب تک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
قتع. [ ق َ ت َ ] (ع اِ) کرمک سرخ چوبخوار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). یکی آن قتعه است . رجوع به قتعه (ابن بیطار) شود و گویند ...
خوش قطع. [ خوَش ْ / خُش ْ ق َ ] (ص مرکب ) خوش شکل . خوش ترکیب . با اندازه ٔ نیک . به اندازه بریده شده . (ناظم الاطباء). چیزی که اندازه ٔ آن متن...
قطع (کتاب). به اندازه طول و عرض کتاب و هر نوع نشریه، قطع گفته می‌شود. هدف از آن رواج اندازه‌های مختلف برای کتاب، به‌منظور استفاده آسان‌تر یا متناسب با...
این دو و اژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: کومیدا kumidâ (سنسکریت: kunedâ) **** فانکو آدینات 09163657861
حجیة قطع. [ ح ُج ْ جی ی َت ِ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به قطع شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
زرین غطا. [ زَرْری غ ِ ] (اِ مرکب ) پرده و پوشش زرین . پوشش زربفت .- خسرو زرین غطا ؛ کنایه از خورشید است : خادم این جمع دان و آب ده دستشان ...
این ترکیب نادرست عامیانه است. درست آن «به قطع و یقین» است؛ یعنی قطعاً و یقیناً.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.