اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قطره

نویسه گردانی: QṬRH
قطره . [ ق َ رَ / رِ ] (از ع ، اِ) یکی قطر. (منتهی الارب ). واحدة القطر،ای النقطة. (اقرب الموارد). پاره ٔ آب که از جائی چکد، و گره از تشبیهات آن است . (آنندراج ) :
هر نفسی بر دل آن پاکزاد
چون گره قطره نبودش گشاد.

طاهر وحید (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
کوفیه (چفیه) سفید رنگی که اعراب بر سر می گذارند.
ابن قتره . [ اِ ن ُ ق ِ رَ ](ع اِ مرکب ) ماری است خرد. ماری باریک . (المزهر).
بنات قترة. [ ب َ ت ُ ق ِ رَ ] (ع اِ مرکب ) قسمی از مار و افعی . (از المرصع). ج ِ ابن قترة. (از اقرب الموارد).
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.