اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قفل گر

نویسه گردانی: QFL GR
قفل گر. [ ق ُ گ َ ] (ص مرکب ) قفل ساز. آنکه قفل ها بسازد. (آنندراج ) :
بر دکان قفل گر خواهم گذشت
قفلی ازبهر دکان خواهم گزید.

خاقانی .


وآن قفل گر که بود کلید سرای علم
کردی چو حلقه بر در فرمانش التزام .

خاقانی .


تا دلم شد بسته ٔ زنجیر زلف قفل گر
رو در آن در می نهم چون قفل هر شب تا سحر.

سیفی (از آنندراج ).


و رجوع به قفل سازشود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.