گفتگو درباره واژه گزارش تخلف قلب شناسی نویسه گردانی: QLB ŠNASY قلب شناسی . [ ق َ ش ِ ] (حامص مرکب ) عمل قلب شناس : گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظیا رب این قلب شناسی ز که آموخته بود؟ حافظ.رجوع به قلب شناس شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود