قلعة
نویسه گردانی:
QLʽ
قلعة. [ ق ُ ل ُ / ل َ ع َ ] (ع ص ) آن که بر زین ثابت نباشد و در کُشتی زود افتد. || کم فهم . || و گویند: هذا منزل قلعة؛ یعنی ناپایدار و غیرمستوطن ، یا به این معنی که آن را مالک نیستیم و نمیدانیم چه وقت از آن منتقل میشویم . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۸۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۶ ثانیه
آش قلعه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) نام محلی میان ایلیجا و مشاورک در راه تبریز به طرابوزان .
آق قلعه . [ قَل ْ ع َ ] (اِخ ) نام محلی براه حیدرآباد به خانه ، در 16 هزارگزی حیدرآباد، میان حیدرآباد و نقده .
پس قلعه . [ پ َ ق َ ع َ ] (اِخ ) نام قریه ای محقر در کوهستان شمالی تهران از دیه های شمیران و اکنون از ییلاقهای پایتخت است و آبشار آن معروف...
چم قلعه . [ چ َ ق َ ع َ] (اِخ ) دهی از دهستان طرهان بخش طرهان شهرستان خرم آباد که در 42 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ فرعی خرم آبادبه کوهدشت وا...
چم قلعه . [ چ َ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالاگریوه ٔ بخش ملاوی شهرستان خرم آباد که در 9 هزارگزی جنوب ملاوی و 2 هزارگزی خاور راه ش...
چم قلعه . [ چ َ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بازفت بخش اردل شهرستان شهرکرد که در دو هزار و پانصد گزی شمال باختر اردل کنار راه کوهستانی م...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
قم قلعه . [ ق ُق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، واقع در 12هزارگزی شمال خاوری مهاباد و 2هزارگزی خاور ش...
قلعه نی . [ ق َ ع َ ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان زاده بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه ، واقع در 15هزارگزی خاور تربت حیدریه و 3هزارگزی جنوب شوسه ...