قلعة
نویسه گردانی:
QLʽ
قلعة. [ ق َ ع َ ] (اِخ ) شهری است به هند. گویند که رصاص و شمشیرها بدان منسوب است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نام معدنی است که سرب نیکو بدان منسوب است . (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۸۶۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۴ ثانیه
قلعه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) یکی از چهارده معروفی است که در دامغان در سه فرسخی جنوبی چشمه علی قرار دارد. (مازندران و استرآباد رابینو ص 219).
قلعه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه ، در 33 هزارگزی شمال باختری میاندوآب و 25 هزارگزی شمال ش...
قلعه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بناجو بخش بنات شهرستان مراغه ، واقع در 10 هزارگزی جنوب بناب در مسیر راه ارابه رو بیناب به میاند...
قلعه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد، واقع در بیست هزار و پانصد گزی شمال آغ کند و 8500گزی شوس...
قلعه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نرم آب بخش دودانگه ٔ شهرستان ساری ، واقع در 1000گزی جنوب بالاده . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و ...
قلعه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جعفری بای ، بخش گمیشان شهرستان گنبدقابوس ، واقع در 18000گزی خاوری گمیشان و جنوب رودخانه ٔگرگان . ...
قلعه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی دهستان رودبار، بخش حومه ٔ شهرستان دامغان ، واقع در 48000گزی شمال باختر دامغان ، موقع جغرافیایی آن کوهست...
قلعه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان اسفندآباد بخش قروه ٔ شهرستان سنندج . سکنه ٔآن 50 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5...
قلعه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گوگان بخش خفر شهرستان جهرم ، واقع در 15 هزارگزی جنوب باختر باب انار کنار راه فرعی گوگان به خف...
قلعه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان دلفارد بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت ، واقع در 83هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و سر راه مالرو ...