اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قلعه

نویسه گردانی: QLʽH
قلعه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان اسفندآباد بخش قروه ٔ شهرستان سنندج . سکنه ٔآن 50 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۶۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۶ ثانیه
قلعه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان دلفارد بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت ، واقع در 83هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و سر راه مالرو ...
قلعه در سنسکریت کله تره kalatra و به معنی پشتیبان دلنشین، بچه دان یا رحم مادر است؛ یعنی جایی است که از ساکنان خود همانند رحم مادر نگهداری می کند؛ کله ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
قلعه نی . [ ق َ ع َ ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان زاده بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه ، واقع در 15هزارگزی خاور تربت حیدریه و 3هزارگزی جنوب شوسه ...
قم قلعه . [ ق ُق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، واقع در 12هزارگزی شمال خاوری مهاباد و 2هزارگزی خاور ش...
قلعه لر. [ ق َ ع َ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش سلدوز شهرستان ارومیه ، واقع در 11هزارگزی شمال باختری نقده و در مسیر شوسه ٔ اشنوی...
قلعه لر. [ ق َ ع َ ل َ ](اِخ ) دهی است از دهستان مواضعخان بخش ورزقان شهرستان اهر و از لحاظ اداری تابع بخش بستان آباد از شهرستان تبریز، واقع ...
قلعه لو. [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کیوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز، واقع در 13هزارگزی جنوب خداآفرین و 20هزارگزی شوسه ٔ اهر به ...
قلعه نو. [ ق َ ع َ ن ُ ] (اِخ ) کلاته ای است در سبزوار.
قلعه نو. [ ق َ ع َ ن ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام پازکی بخش ورامین شهرستان تهران ، واقع در 29هزارگزی باختری ورامین و 5هزارگزی خاور شو...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۸۷ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.