قمر
نویسه گردانی:
QMR
قمر. [ ق َ م َ ] (اِخ ) لقب عبدمناف جد پیغمبر است . حبیب السیر آرد: حامل نور محمدی عبدمناف بود که موسوم به مغیره است و مکنی به عبدشمس و عبدمناف را از غایت حسن و جمال قمر نیز میگفتند. (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 285).
واژه های همانند
۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
غمر اراکة. [ غ َ رِ اَ ک َ ] (اِخ ) نام جایی است . (از معجم البلدان ).
غمر ذی کندة. [ غ َ رِ ک ِ دَ ] (اِخ ) نام جایی است که از مکه دو روز فاصله دارد و پشت وجرة واقع است . (از تاج العروس ) (معجم البلدان ) ۞ . عمرب...
غمر بنی جذیمة. [ غ َ رِ ب َ ج ُ ذَ م َ ] (اِخ ) جایی است در شام . در این مکان تا تیماء دو منزل فاصله است از ناحیه ٔ شام . عدی بن الرقاع گوید :...