گفتگو درباره واژه گزارش تخلف قورت دادن نویسه گردانی: QWRT DʼDN قورت دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، فروبردن . بلعیدن . رجوع به قورت شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه واژه معنی غورت دادن غورت دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) بلعیدن . قورت دادن . رجوع به قورت دادن شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود