اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قهقهة

نویسه گردانی: QHQH
قهقهة. [ ق َ ق َ هََ ] (ع اِمص ، اِ) قهقهه . خنده ٔ سخت با آواز و گردانیدن آواز در خنده . (ازاقرب الموارد) (منتهی الارب ). خنده به آواز بلند. (برهان ). رجوع به قه شود. || رفتار سخت . (ناظم الاطباء). || نوعی از رفتار و آن مقلوب هقهقه است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || آواز غلغل فروریختن شراب یا مایعدیگر از صراحی و قرابه و غیره . رجوع به قهقه شود. || آواز کبک . (یادداشت مؤلف ) :
اندر پس هر خنده که صد گریه مهیاست
در قهقهه ٔ کبک دو صد چنگل باز است .

حافظ.


دیدی آن قهقهه ٔ کبک خرامان حافظ
که ز سرپنجه ٔ شاهین قضا غافل بود.

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
قهقهه . [ ق َ ق َ هََ ] (اِخ ) نام جایی است در ولایت طوس . (برهان ). قهقهه ، گینزبورگ . (حاشیه ٔ برهان چ معین از جغرافیای سیاسی کیهان ). دهی ...
قحقحة. [ ق َ ق َ ح َ ] (ع مص ) گردیدن آواز درگلو و خنده ٔ کبی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قهقهه .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.