اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قیاس کردن

نویسه گردانی: QYAS KRDN
قیاس کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سنجیدن چیزی را با چیزی . مقایسه کردن . (فرهنگ فارسی معین ) :
دولت نو است و کار نو و کارکن نو است
مردم قیاس کار نو از کارکن کنند.

خاقانی .


قیاس کن که دلم را چه تیر عشق رسید
که پیش ناوک هجرتو جان سپر میگشت .

سعدی (از فرهنگ فارسی معین ).


مگو که نیست پسر در شکست کار پدر
قیاس کار نخست از خلیل و آزر کن .

سنجر کاشی .


|| اندازه گرفتن :
قیاس کردم وآن چشم جاودانه ٔ مست
هزار ساحر چون سامریش در گله بود.

حافظ.


قیاس کردم و تدبیر عقل در ره عشق
چو شبنمی است که بر بحر میکشد رقمی .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.