اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قیاس گرفتن

نویسه گردانی: QYAS GRFTN
قیاس گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) قیاس کردن . مقایسه کردن . سنجیدن . اندازه گرفتن :
قیاس از درختان بستان چه گیری
ببین شاخ و بیخ درختان دانا.

خاقانی .


ز تاریخها چون گرفتم قیاس
هم از نامه ٔ مرد ایزدشناس .

نظامی .


کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گرچه باشد در نوشتن شیر شیر.

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.