اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کاخ صاحبقرانیه

نویسه گردانی: KAḴ ṢAḤBQRʼNYH
کاخ صاحبقرانیه . [ خ ِ ح ِ ق َ نی ی َ / ی ِ ] (اِخ ) از کاخهای دوره ٔ ناصری . محمدشاه غازی پدر ناصرالدین شاه در قلعه ٔ محمدیه درگذشت . این قلعه که کاخ ییلاقی محمدشاه بشمار میرفت ، کنار جاده ٔ اوین ، بفاصله ٔ دویست قدم در شمال غربی باغ فردوس واقع بود و تا چند سال پیش هنوز دیوارهای نیمه خراب اطاقهای آن باقی بودولی امروز غیر از آثار خندقهای آن چیزی بجا نیست .
ناصرالدین شاه پس از مرگ پدر و آمدن به تهران چون از انجام مراسم عزاداری و تاجگذاری فراغت یافت یکروز، هنگامی که میخواستند وسائل رفتن وی را به ییلاق فراهم کنند «ایشیک آقاسی » را که رئیس تشریفات بشمار میرفت احضار کرد و گفت من امسال از رفتن به ییلاق صرف نظر میکنم ، قلعه ٔ محمدیه گذشته از آنکه جائی گرم و کم آب است ، مرا به یاد پدر تاجدار مرحومم میاندازد، دستور ده اطراف تهران را بازدید کنند، ببینند کجا بیشتر خوش آب و هوا و در تابستان خنکتر و باصفاتر است . «ایشیک آقاسی » پس از مدتی جستجو به عرض رسانید که هیچ جا را در میان ییلاقات تهران بهتر و مناسبتر از نیاوران نیافته است . روز بعد ناصرالدین شاه شخصاً به بازدید جائی که «ایشیک آقاسی » برگزیده بود رفت . او نیز آنجارا پسندید و دستور داد یک کاخ بزرگ ییلاقی ، برای شخص شاه و چندین دستگاه عمارت چند اطاقه برای اندرون بنا کنند و اسم آن را نیز خودش «صاحبقرانیه » نهاد.
از آن پس صاحبقرانیه رسماً کاخ ییلاقی ناصرالدین شاه شد... ناصرالدین شاه از اواسط بهار هرچند روزی را در یکی ازباغهای سلطنتی بسر میبرد، ابتدا به باغ شاه میرفت ، و پس از آن سری به عشرت آباد میزد، و روزی چند در قصرقاجار و سپس در سلطنت آباد اقامت میکرد، و آنگاه به صاحبقرانیه میرفت ، و در حدود یک ماه و گاهی اوقات دو ماه آنجا میماند و میگفت : «اقامت در هیچکدام از این قصرها و باغها مثل صاحبقرانیه به دلم نمی چسبد.»
ناصرالدین شاه حق داشت ، هیچکدام از این قصرها که امروز از برخی از آنها اثری نیز باقی نمانده بزیبایی و کمال صاحبقرانیه نبود صاحبقرانیه هنوز هم با آنکه بیش از شصت سال از آغاز ساختمان آن میگذرد همان طراوت و زیبائی روزهای اول را دارد، هنوز هم وقتی شخص به تماشای آن میرود جلال و شکوه سلطنتهای افسانه ای را بخاطر می آورد، هنوز هم درتالار آئینه ٔ بزرگ آن ، در تالار جهان نما نقش مجالس عشرت و سلام های رسمی و غیر رسمی و شرفیابیهای پر تشریفات دوران سلطنت ناصرالدین شاه انعکاس دارد.
بر رویهم کاخ عظیم صاحبقرانیه از دو قسمت تشکیل شده : کاخ بزرگ و اندرون . کاخ بزرگ عبارت است از یک تالار آئینه و چندین اطاق دو طبقه ، و اندرون در حال حاضر عبارت است از پانزده دستگاه عمارت مجزای سه اطاقه . در وسط کاخ ، تالار بزرگ آئینه واقع است ، یک پنجره ٔ بزرگ این تالار، به جانب جنوب شهر تهران باز میشود و پنجره ٔ شمالی به سوی کوه البرز نگاه میکند؛ و در دو طرف آن ، دو در بزرگ منبت کاری ، به دو راهرو وسیع باز میشود.
در تهران ، در کاخ گلستان و در مجلس و در بسیاری از قصور سلطنتی تالار آئینه وجود دارد، اما مسلماً هیچیک از اینها به بزرگی و زیبائی و عظمت تالار جهان نمای صاحبقرانیه نیست . تالار جهان نما گوئی از در و دیوارش نور میبارد، مثل این است که آئینه های آن را از نور ساخته اند. از سقف آن نیز نور می بارد و شب که چهلچراغهای گرانبهای آن را نیز روشن کنند دیدگان بیننده را خیره میسازد. تالار جهان نما بر خلاف بقیه ٔ اطاقها و زیرزمینهای صاحبقرانیه که همه پر از تابلوهای زیبای قیمتی ومبلهای عالی است تقریباً هیچ گونه زینتی ندارد، چه جلوه ٔ طبیعی و جلال خود تالار چنان است که هر گونه زینتی را بی رونق میگرداند.
چنانکه گفتیم درهای شرق و غرب تالار به راهروهائی وسیع بازمیشود. در دو طرف این راهروها اطاقهای کوچک و بزرگی قرار دارد که در زمان قدیم درباریان و همراهان شاه در آن منزل میکردند، اما امروز همه به سبک جدید «مبله » شده و برای پذیرائی همراهان مهمانان عزیزی که در آنجا از ایشان پذیرائی میشود اختصاص یافته است .
کاخ صاحبقرانیه تا سال 1318 به صورت نخستین باقی بود. در این سال رضاشاه دستور داد که کاخ صاحبقرانیه را به صورت یک قصر جدید آبرومند درآورند. هشت ماه تمام شب و روز گروهی مهندس و نجار و نقاش و سیمکش به کار مشغول بودند. اطاقهای کوچک کاخ صاحبقرانیه همه به صورت جدیدترین اطاقها آرایش یافته لوازم آن نظیر چیزهائی است که در کاخهای افسانه ای توان یافت .
بعد از تالار جهان نما زیباترین اطاقهای کاخ اطاق خواب بزرگ آن است . ظاهراً در این اطاق هیچ چیز فوق العاده که نظیر آن را در جای دیگر یافت نشود وجود ندارد. در این اطاق یکی از شاهکارهای کمال الملک ؛ تصویر یک زن برهنه ، که کمال الملک آن را از روی یک تابلوی ایتالیائی کشیده دیده میشود. در اطاق سفره خانه ٔ کاخ تابلوی دیگری نیز هست که نقاشی به نام «مهدی » از مراسم جشن آش پزان ناصرالدین شاه کشیده .
«آش پزان » از جشنهای دلپذیر بوده و ناصرالدین شاه به برگزاری آن علاقه ٔبسیار داشته است . این جشن همیشه پس از بازگشت شاه از پشت کوه در سرخ حصار برپا میشده است . روبروی تابلوئی که «مهدی » از مراسم آشپزان ناصرالدین شاه کشیده ، تابلوی کوچک دیگری نصب است که اگر خطوط زیر آن را نخوانید و راهنما درباره ٔ آن توضیحی ندهد تصور میکنید یکی از نقاشان معروف کشیده اما این تابلو آب و رنگ نیست بلکه یک تابلوی پارچه ای است که در لیون از ابریشم لشته نشا بافته شده ، اما چنان تار و پود آن ظریف وبافت آن عالی است که تقریباً کوچکترین تفاوتی با نقاشی آب و رنگ ندارد.
چنانکه گفتیم کاخ صاحبقرانیه غیر از قسمت اصلی که از تالار جهان نما و اطاقهای استراحت تشکیل میشود چندین دستگاه عمارت کوچک نیز دارد که در مسافرت های شاهانه ، از همراهان میهمان اصلی در آنجا پذیرائی میشود. این عمارت ها که هر یک سه اطاق و یک حمام دارد در زمان سلطنت ناصرالدین شاه مخصوص زنان او بوده و در عهد وی عده ٔ این عمارات به پنجاه دستگاه میرسیده لیکن در زمان شاه فقید برای آنکه بر وسعت و زیبائی باغ صاحبقرانیه بیفزایند عده ای از آنها را که رو به ویرانی میرفت خراب کردند، و امروز بیش از 15 دستگاه آنها به اضافه ٔ عمارت خوابگاه باقی نمانده است .
قسمت تحتانی کاخ مرکب از زیر زمینهائی است که درست مثل اطاقهای طبقه ٔ فوقانی ساخته شده است . زیر تالار جهان نما زیر زمین بزرگی است که سفره خانه ٔ بزرگ کاخ بشمار میرفته و ناصرالدین شاه همیشه ناهار را در آنجا میخورده است . (نقل باختصار از شماره ٔ بیست و چهارم اسفند ماه 1318، مجله ٔ اطلاعات ماهانه ).
نیز در نشریه ٔ اداره ٔ انتشارات در مقاله ای که با عنوان «کاخ صاحبقرانیه » نوشته شده آمده است :
نخستین روزی که کاخ صاحبقرانیه ساخته شد ناصرالدین شاه بهمراهی جمعی از خواص و درباریان خویش به کاخ صاحبقرانیه آمد. زیبائی کاخ و هوای نشاط بخش و درختان سرسبز و گلهای خوشرنگ طبع حساس شاه را برانگیخت و ناصرالدینشاه در وصف کاخ خواست شعری بسراید. با اینکه شاه گاهی که حالتی مییافت شعری میسرود در این روز نتوانست چیزی بسراید. یکی از خاصان گفت که اگر مصلحت بینید قاآنی را حاضر کنیم تا در وصف کاخ قصیده ای بگوید. شاه بعلت رنجشی که از قاآنی داشت موافقت نکرد.
خواجه ای که در کنار شاه ایستاده بود پیش دوید و با زبانی الکن گفت جان نثاری شعری ساخته ام اگر اجازت میفرمایند بخوانم . شاه گفت بخوان خواجه این بیت را خواند:
کاخ والای صاحبقران را
شاه ما ناصرالدین بنا کرد.
و هرچه کوشش کرد بقیه را نتوانست بگوید. شاه بسیار خندید و دستور داد تا مجسمه ٔ او را بسازند و جلو قصر صاحبقرانیه بگذارند و هنوز این مجسمه در کاخ نیاوران دیده میشود! (از شماره 13 نشریه ٔ اداره ٔ انتشارات و رادیو) و عکسهای کاخ صاحبقرانیه هم از این نشریه نقل گردیده است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.