گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کار نویسه گردانی: KAR کار. (اِخ ) ۞ الفونس ، ادیب فرانسوی متولد در پاریس نویسنده ٔ انتقادی و مطایبه ای (1890 - 1808). مؤلف کتاب : «زیر درختان زیزفون ۞ » و رسالات ماهیانه ٔ «زنبورها» ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۹ ثانیه واژه معنی سوهان کار سوهان کار. (ص مرکب ) کسی که شغل آن سائیدن با سوهان است . (ناظم الاطباء). سیمان کار سیمان کار. (ص مرکب ) کسی که سیمان را در ساختمان بکار برد. بنایی که دیوارها را سیمان کشد. (فرهنگ فارسی معین ). ستیزه کار ستیزه کار. [ س ِ زَ / زِ ] (ص مرکب ) لجوج . کینه توز. ظالم . نیرومند. قاهر : و [ غوریان ] مردمانی شوخ روی و ستیزه کارند و بد دل و حسودند. (حدو... خواره کار خواره کار. [ خوا / خا رَ / رِ ] (ص مرکب ) دشنام دهنده . (ناظم الاطباء) (برهان قاطع). خیانت کار خیانت کار. [ ن َ ] (ص مرکب ) خائن . خیانتگر. (یادداشت مؤلف ) : خیانتکار ترسناک بود. (قرةالعیون ). خورده کار خورده کار. [ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ] (ص مرکب ) خرده کار. کارهای خرد و کوچک . کارهای اندک . || دانا. || باریک بین . (آنندراج ). شیرین کار شیرین کار. (ص مرکب ) مسخره و کسی که سخنان لطیف و طرفه گوید. (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). || شعبده باز و حقه باز.... فرموش کار فرموش کار. [ ف َ ](ص مرکب ) فراموش کار. آنکه از یاد ببرد : به سختی صبر ده تا پای دارم در آسانی مکن فرموش کارم . نظامی .رجوع به فراموش کار شود... عربده کار عربده کار. [ ع َ ب َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) کس که به دوستان و هم پیالگان خود ستیزه کند. برزه کار برزه کار. [ ب َ زَ / زِ ] (ص مرکب ) برزیگر. برزگر. زراعت کننده . (برهان ) (آنندراج ). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ صفحه ۱۸ از ۳۶ ۱۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود