گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کار نویسه گردانی: KAR کار. (اِخ ) ۞ الفونس ، ادیب فرانسوی متولد در پاریس نویسنده ٔ انتقادی و مطایبه ای (1890 - 1808). مؤلف کتاب : «زیر درختان زیزفون ۞ » و رسالات ماهیانه ٔ «زنبورها» ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه واژه معنی گندم کار گندم کار. [ گ َ دُ ] (نف مرکب ) آنکه پیشه ٔ او گندم کاری است . آنکه کشت گندم کند. گندم کار گندم کار. [ گ َ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میانکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد که در 36 هزارگزی جنوب اردل و متصل به راه عمومی شلیل به و... گنده کار گنده کار. [ گ َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) آنکه کارهای زشت و پست کند. گیاه کار گیاه کار. (نف مرکب ) کسی که گیاه بکارد. زارع . فلاح . لاله کار لاله کار.[ ل َ / ل ِ ] (نف مرکب ) کِشت کننده ٔ لاله : به کارزار به کاریز خون گشادن چشم بنفشه ٔ سمن آمیغ لاله کار تو باد.سوزنی . گشاد کار گشاد کار. [ گ ُ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) افتتاح یا انجام کار. (ناظم الاطباء) : گشاد کار مشتاقان از آن ابروی دلبند است خدا را یک نفس بنشی... کار کفتر کار کفتر. [ ک َ ت َ ] (اِ) ۞ نام گردیار (در افغانستان ). کار قدیم کار قدیم . [ رِ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کار کهن . امر دیرینه . || کار بی قدر و مبتذل و بی رتبه : چنان زد ز زر گران قدر سیم که شد یاره ٔ ز... کار کردن کار کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فعل . عمل . کدح . سعی . (ترجمان القرآن ). صنع. (دهار)(ترجمان القرآن ). اعتمال . استعمال . عمل کردن : کشتی بانان... کار مهتر کار مهتر. [ رِ م ِ ت َ ] (اِخ ) نام کتابی است در علم نجوم تألیف حسن بن الخصیب از حذاق منجمین قرن دوم هجری و معاصر یحیی بن خالد برمکی ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ صفحه ۱۴ از ۳۶ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود