گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کار نویسه گردانی: KAR کار. (اِخ ) ۞ الفونس ، ادیب فرانسوی متولد در پاریس نویسنده ٔ انتقادی و مطایبه ای (1890 - 1808). مؤلف کتاب : «زیر درختان زیزفون ۞ » و رسالات ماهیانه ٔ «زنبورها» ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه واژه معنی چائی کار چائی کار. (نف مرکب ) زارع چای . || (اِخ ) لقب شاهزاده کاشف السلطنه که به زمان سلطنت مظفرالدین شاه بذر چای و کشت آن را از چین به ایرا... تیره کار تیره کار. [ رَ / رِ ] (ص مرکب ) کار تیره . کار سخت و مشکل : به پیش آمد اکنون یکی تیره کارکه آن را نشاید که داریم خوار. فردوسی . || بدکار. ... تیشه کار تیشه کار. [ ش َ / ش ِ ](نف مرکب ) تبر. (ناظم الاطباء). رجوع به تیشه شود. خرده کار خرده کار. [ خ ُ دَ / دِ ] (ص مرکب ) ریزبین . نکته سنج . نکته گیر : که شنیدم بخردی از خویشان خرده کاران و چابک اندیشان .نظامی . توبه کار توبه کار. [ ت َ / تُو ب َ / ب ِ ] (ص مرکب ) توبه کننده . تائب . توبه دار.نادم و پشیمان از گناه . (ناظم الاطباء) : آتشم در جان گرفت از عود خلوت ... چشمه کار چشمه کار. [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) کار خوب و پسندیده . (آنندراج ) : چاک در پیرهن یوسف عقل افکندندچشمه کاریست که در دست زلیخای دل ا... چینی کار چینی کار. (ص مرکب ) که کار آن چون کار چینیان است . که تصاویر و نقوش و عمل چینیان باشد : نقش این کارگاه چینی کاربهترک بستمی درین پرگار.ن... پشت کار پشت کار. [ پ ُ / پ ُ ت ِ ] (اِ مرکب ) قوه ٔ به انجام رسانیدن کاری آغازکرده . پایداری در اتمام عملی ۞ . || تکیه گاه . معتمد: و عزالدین حسین... پنبه کار پنبه کار. [ پَم ْ ب َ / ب ِ ] (نف مرکب ) آنکه تخم پنبه در خاک کند برای کشت آن . آنکه بذر پنبه کارد. تازه کار تازه کار. [ زَ / زِ ] (ص مرکب ) کسی که تازه کاری را شروع کرده و هنوز آنرا درست نیاموخته است . (فرهنگ نظام ). کارنادیده . کم تجربه .مبتدی . م... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۳۶ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود