اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کار به جان آمدن

نویسه گردانی: KAR BH JAN ʼAMDN
کار به جان آمدن . [ ب ِ م َ دَ ] (مص مرکب ) کارد باستخوان رسیدن . کار بجان رسیدن :
عجب عجب که ترا یاد دوستان آمد
بیا بیا که ز تو کار من به جان آمد.

(از تاریخ سلاجقه ٔ کرمان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.