کار گذاشتن
نویسه گردانی:
KAR GḎʼŠTN
کار گذاشتن . [ گ ُت َ ] (مص مرکب ) نصب کردن چنانکه دری را در درگاه .
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
در فرهنگ کوچه -بازار یعنی کسی را به هیچ و پوچ مشغول و گرفتار کردن، دنبال نخود سیاه فرستادن
مشغول کردن شخص با کار بیهوده به صورتی که خود از بیهودگی ...
(اصطلاح عامیانه)
مشغول کردن شخص با کار بیهوده به صورتی که خود از بیهودگی آنچه انجام می دهد آگاه نباشد.
سرگرم کردن خود از طریق گماردن دیگری به کار بی...