اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کار گشودن

نویسه گردانی: KAR GŠWDN
کار گشودن .[ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) فرج یافتن . گشایش یافتن کار:
ای صبر بگفتی که چو غم پیش آید
خوش باش که کار تو ز من بگشاید.

مجیر بیلقانی .


عمری ببوی یاری بردیم انتظاری
زآن انتظار ما را نگشود هیچ کاری .

سعدی (طیبات ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.