گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کارنو نویسه گردانی: KARNW کارنو. [ ن ُ ] (اِخ ) ۞ (سادی ) فرزند «هیپولیت ». مهندس و رجل سیاسی ، متولد درلیموژ ۞ به سال 1837 م . منتخب ریاست جمهوری به سال 1887. وی بر اثر یک هرج و مرج مربوط به ایتالیا به سال 1894 در لیون کشته شد. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی کارنو کارنو. (اِ) ضربه چی . آن زارع که بیش از سایرین زراعت داشته و حاصل آورده . کارنو کارنو. [ ن ُ ] (اِخ ) ۞ لازار. کنوانسیونل فرانسوی ، متولد در نوله ۞ . وی دانشمندی ریاضی دان و از واضعین علم هندسه ٔ جدید و عضو کمیته ٔ نجات ... کار نو کار نو. [ رِ ن َ /نُو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عملی تازه . اُحدوثه . نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود